تفسیر وشناسایی محتوای فرهنگ مستلزم این است که افراد با توجه به ویژگی های قابل مشاهده چیزهایی را درک نمایند (نتیجه هایی بگیرند). این ویژگی ها راتوان مورد بررسی قرار داد ولی درک دقیق آن ها کار چندان ساده ای نیست. جشنی که در یک سازمان برای دادن جایزه به افراد برپا می شود مفهومی متفاوت با جشنی دارد که در شرکت دیگری گرفته می شود.
برای درک دقیق آنچه در یک سازمان می گذرد باید بتوان کارهای به صورتی دقیق وعمیق مورد بررسی قرار داد و در مواردی همانند یک عضو سازمان آن را تجربه نمود تا بتوان فرهنگ سازمانی را درک کرد. برخی از جنبههای مهم وقابل مشاهده فرهنگ سازمانی عبارتند از: مراسم، جشنها، نشانه ها وزبان خاصی که در یک سازمان به کار برده می شود(عبدلی و رویایی، ۱۳۸۸،۳۸)[۶].
در ادامه موضوع فرهنگ با توجه به انواع آن مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد :
۴-۲- انواع فرهنگ
۱-۴-۲- فرهنگ انعطاف پذیر
از ویژگی های فرهنگ انعطاف پذیر[۷] این است که از مجرای انعطاف پذیری واز نظر استراتژیک به محیط خارجی توجه و کوشش می شود تا نیازهای مشتریان تأمین گردد. در این فرهنگ هنجارها وباورهایی مورد تأیید قرار می گیرند یا تقویت میشوند که بتوان بدان وسیله علائم موجود در محیط را شناسایی وتفسیر نمود وبر آن اساس واکنش مناسب از خود نشان داد، یا رفتاری مناسب در پیش گرفت. چنین شرکتی باید در برابر طرح های جدید واصلی به سرعت از خود واکنش نشان داده وتوان این را داشته باشد که تجدید ساختار نماید وبرای انجام یک کار جدید مجموعه رفتارهای جدیدی در پیش گیرد. سازمانهای بازاریابی، شرکتهای الکترونیک و شرکتهای تولید کننده لوازم آرایشی دارای چنین فرهنگی هستند. زیرا می خواهند با سرعت بیشتری رضایت مشتریان خود را جلب نمایند (همان منبع،۳۹)۳.
۲-۴-۲- فرهنگ مأموریتی
سازمانی که چنین فرهنگی بر آن حاکم است می کوشد تا نیازهای محیط خارجی را تأمین کند، ولی الزامی در خود نمی بیند که به سرعت دستخوش تغییرات قرار گیرد. در فرهنگ مأموریتی به دیدگاه های مشترک (از نظر هدف سازمان) توجه زیادی می شود. این دیدگاه نوع فعالیت اعضای سازمان را تعیین میکند واین فعالیت ها مفهومی به خود میگیرد که از حد کارهای موظف فراتر می رود. افراد کاملاً (وگاهی در حد افراط) در جریان امور ومسیری که شرکت باید طی کند، نوع نقش وهدف سازمان قرار می گیرند.
رهبران سازمان دارای دیدگاه مشترک میشوند، آینده را ترسیم می نمایند، آن را در معرض دید همگان قرار میدهند وتصویر به گونه ای در میآید که برای یکایک اعضای سازمان اهمیت خاصی پیدا میکند.
۳-۴-۲- فرهنگ مشارکتی
در فرهنگ مشارکتی به مسأله مشارکت ودرگیری اعضای سازمان (در امور) وتوجه کردن به تغییراتی که به سرعت در محیط خارجی رخ دهد توجه می شود. اگر فرهنگ به شدت مشارکتی شود بر سازمان کنترل قومی اعمال میگردد، که در فصل نه مورد بحث قرار گرفت. در این فرهنگ بیش از هر چیز به نیازهای مشتریان توجه می شود وسازمان عملکرد خود را بر آن اساس میگذارد. مشارکت باعث می شودنوعی احساس مسئولیت و مالکیت در افراد به وجود آید ودرنتیجه آنان تعهد بیشتری به سازمان پیدا خواهند کرد. شرکتهایی که در صنایع خرده فروشی وپوشاک هستند از این فرهنگ استفاده میکنند، زیرا وجود چنین فرهنگی موجب می شود تا کارکنان واعضای سازمان از خود ابتکار عمل به خرج دهند وبتوانند به سرعت در برابر تغییراتی که در سلیقه مشتریان رخ میدهد از خود واکنش نشان دهند.
۴-۴-۲- فرهنگ مبتنی بر تداوم
سازمانی که چنین فرهنگی بر آن حاکم باشد بر امور درون سازمان تأکید میکند ومی کوشد خود را در محیطی ثابت بپندارد واز نظر رفتار نوعی تداوم رویه در پیش بگیرد. چنین سازمانی دارای فرهنگی است که در آن روش یا شیوه انجام کارها مورد توجه و تاکید قرار میگیرد. علائم، نشانه ها، قهرمانان وجشنها موجب همکاری بیشتر، تأیید سنت واجرای سیاستها وروشهای پابرجایی میشوند که در جهت تأمین اهداف به اجرا در میآیند. در چنین سازمانی افراد مشارکت چندان فعالی ندارند ولی به تداوم رویه در رفتار، سازگاری افراد با سنتهای مرسوم، همکاری واشتراک مساعی، اهمیت زیادی داده می شود. موفقیت سازمان در گرو یکپارچگی، انسجام وداشتن کارایی یا راندمان زیاد است.
۵-۲- نظریه وتحقیق هافستد در خصوص فرهنگ
۱-۵-۲- “فرهنگ به عنوان یک برنامه ریزی ذهنی”
هر فردی با خودش یک سری الگوهای فکری، احساسی وعملی دارد که آن را در طول زندگی یاد گرفته است. بیشتر این مسائل در دوران طفولیت آموخته شده است زیرا در آن دوران اشخاص بیشتر درک میکنند. به محض اینکه این الگوهای فکری، احساسی وعملی در مغز آدمی جا گرفت، باید دوباره آن ها را فراموش کند وچیز جدید دیگری بیاموزد وفراموش کردن بعضی وقت ها خیلی مشکل تر از یادگیری مجدد است عنوانی معمولی برای این طرز فکر همان (فرهنگ ) است( فرهنگی ،۱۳۸۶،۶۱)۱ .
یک فرهنگ نمی تواند یک فرهنگ دیگر را پایین تر از خودش بداند. هر فرهنگ فقط در مورد خودش میتواند قضاوت کند زیرا اعضای آن فرهنگ خود عمل کننده هستند به جای اینکه مشاهده کننده باشند)) همبستگی فرهنگی نبودن این آداب ورسوم را نه برای خودش ونه برای جوامع دیگر، قبول ندارند لازم است وقتی که با گروه ها یا جوامعی غیر بومی مواجه میشویم چنین قضاوت هایی را کنار بگذاریم. شخص باید قبل از اینکه نرم های یک شخص، گروه وجامعه را در جامعه ای دیگر به کار بندد، به خوبی تأمل نماید. اطلاعات مربوط به طبیعت تفاوت فرهنگی بین جوامع، ریشه ها و نتایج آن ها باید مورد قضاوت و عمل قرار داده شوند.
۲-۵-۲- سمبل ها، قهرمان ها، عقاید مذهبی و ارزش ها
تفاوت های فرهنگی به طرق مختلف خودشان را نشان میدهند. از چندین واژه که برای توضیح جلوه های فرهنگی استفاده شد این چهار مورد یعنی سمبل ها، قهرمان ها، عقاید مذهبی و ارزش ها نقش بیشتری دارند.
سمبل ها، کلمات، اشارات، عکس ها و اشیا حاوی معانی ای هستند که برای افراد دارای فرهنگ های مشترک قابل فهم هستند.کلمات یک زبان یا زبان فنی یک گروه همانند لباس، پرچم، آرایش مو، کوکاکولا و غیره به مجموعه خودشان معنا میدهند. وقتی سمبل های جدید به وجود میآید سمبل های قدیمی از بین میروند و سمبل ها از یک گروه فرهنگی توسط دیگران کپی می شود.
۳-۵-۲- لایههای فرهنگ
تقریباً افراد به طور همزمان به گروههای مختلفی وابسته هستند و مردم بدون توجه به لایههای فکری که در مغز آن ها وجود دارد فرهنگ های مختلفی را مورد توجه قرار میدهند. به عنوان نمونه:
-
- سطح ملی بر اساس کشور محل تولد (یا کشورهایی که در طول عمر خود به آن ها مهاجرت کردهاند)
-
- سطح بومی، مذهبی وزبانی که به آن وابستگی دارند به طوری که بیشتر کشورها از فرهنگ ها، مذاهب، قومیت ها و گروههای مختلف تشکیل شده اند.
-
- سطح جنسی، بر مبنای اینکه یک نفر دختر ویا پسر به دنیا آمده باشد.
-
- سطح نسل، که پدر ومادر بزرگ ها را از فرزندان جدا میکند.
-
- سطح پایگاه اجتماعی، که بستگی به موقعیت های تحصیلی، شغلی وحرفه ای دارد.