وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه : ارکان قسم

 
تاریخ: 04-03-00
نویسنده: نجفی زهرا

مبحث اول حالف

 

۱- تکلیف: مراد از تکلیف وجود عقل و بلوغ است. بنابراین قسم صغیر، نائم، مجنون معتبر نیست چون فاقد اراده و قصد می­باشند.

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

۲- اختیار: لذا سوگند از مکره منعقد نمی­ شود. بنابراین گفته پیامبر «رفع عن امتی الخطأ و النسیان و ما استکرهوا علیه» و حدیث «من علف علی یمین فیها اِصرظا کفاره فیها» در مورد سکران و ممیز اختلاف است وجهی گوید سوگند سکران منعقد نمی­ شود بنابر اطاقش. همچنین ماده ۲۰۲ قانون مجازات اسلامی بیان می­دارد: ادا کننده سوگند باید عاقل، بالغ، قاصد و مختار باشد و ماده ۱۴۷ قانون مذکور اشعار می­دهد.

سن بلوغ در دختران ۹ و در پسران ۱۵ سال تمام قمری است.

باید توجه داشت علاوه بر سن بلوغ در هنگام ادای سوگند، حالف باید دارای قوه تمییز و تشخیص هم باشد و علم اجمالی هم به موضوع داشته باشد.

۳- نیت: حالف باید قصد و نیت آنچه را که تعهد می­ کند داشته باشد بنابراین اگر آنچه را که به صورت قسم ایراد می­ کند اگر قصد و نیت آن را در دل نداشته باشد نمی­تواند مؤثر باشد.

«انما الاعمال بالنیات و انما لکن امریء مالذی» نیت قسم در مواردی که به وسیله آن  حقی به اثبات می­رسد طبق نیت و نظر کسی است که صاحب سوگند است.

اسماء که به آنها قسم یاد می­ شود که سه نوع است:

۱- اسمائیکه مختص خداوند تبارک و تعالی هستند و در مورد غیر او استعمال نمی­شوند مثل رب ­العالمین- مالک یوم­الدین- رب ­السماوات و الارض، قسم به این اسماء قسم محسوب می­ شود چه نیت داشته باشی یا نه.

چون صراحت در قسم دارد و اگر بگوید منظورم چیز دیگری بوده ظاهر، غیر از سوگند محتمل معانی دیگری نست. در نظر شافعی اسماء فوق­الذکر چون اختصاص به سوگند دارند و به غیر او عمل نمی­ شود از این رو اگر کسی به او بگوید منظورم از ایراد آنها غیر خداوند بوده غیر قابل قبول است اما اگر بگوید منظورم از ایراد آنها غیر خداوند بوده قابل قبول است اما اگر بگوید مثلاً «والله لا افعل کذا» و بگوید که منظورم اینست با استعانت و برکت او انجام می­دهم- قصد ایقاع سوگند را بوسیله آنها نداشته باشد- قابل قبول است.

۲- اسمائی که هیچ بر خداوند و هیچ بر غیر او اطلاق می­ شود ولی اطلاق آن بر خداوند بیشتر است و به عبارت دیگر اطلاق آنها منصرف خداوند می­ شود. این اسماء در صورتی که به آنها سوگند یاد شود اگر نیت خداوند از آنها داشته باشند یا به طور مطلق گویند قسم محسوب نمی­ شود. مانند: رحیم، قادر، رب و… .

۳- اسمائی که بر خداوند و غیر او یکسان اطلاق می­شوند مانند عنی، موجود. در سوگند بدین اسماء اگر نیت غیر خداوند از آنها اراده شو.د و یا به طور اطلاق گفته شود قسم محسوب نمی­ شود. اما اگر نیت خداوند از آنها اراده شوند در این مورد بین فقها اختلاف است.

مثلاً بگوید «الله لا فعلن» یمین محسوب نمی­ شود مگر اینکه نیت قسم داشته باشد لحن کلام مانع انعقاد یمین نمی­ شود. همچنین خطای در اعراب مانع از صراحت یمین نمی­ شود.  اگر گفت والله با رفع یا نصب، یمین محسوب می­ شود.

امام غزالی این نظر امام شافعی را اینگونه تأویل کرده است که او می­گوید: منظور امام شافعی در قسامه است که حاکم کسی را قسم دهد به لفظ بالله ولی او تالله بگوید.

الفاظی که به آنها قسم واقع می­ شود در مورد صراحت آنها در قسم و غیر قسم بودن آنها اختلاف است. که

در ذیل آنها را به تفکیک بیان خواهیم کرد.

  1. اقسم، اقسم بالله، اقسمت، اقسمت بالله، اعلفت، اعلف بالله. امام شافعی می­گوید که اقسم بدون اضافه شدن به اسم الله قسم محسوب نمی­ شود هر چند نیت قسم هم داشته باشد و در مورد «اقسم بالله» و «اشهد بالله» و «اعلف بالله» می­گوید اگر نیت قسم در آنها داشت، قسم محسوب می­ شود در غیر اینصورت قسم نمی­ شود.

امام مالک می­گوید «اقسمت بالله» قسم است اما «اقسم»   بدون اضافه کردن به اسم الله، قسم محسوب نمی­ شود.

 

مبحث سوم: معلوف علیه

معلوف علیه عقلاً مستعیل، یعنی غیر ممکن نباشد تا قسم تحقق یابد و منشأ اثر باشد. لذا اگر معلوف علیه عقلاً غیر ممکن باشد یا واجب باشد یمین منعقد نمی­ شود مثلاً قسم بر روز دیروز، اما عادتاً مستعیل باشد قسم منعقد می­ شود.

شافعی معتقد است که قسم در واجب نفیاواثباتا منعقدد  نمی­ شود. ولی در مستعیل نفیاواثباتا منعقد می­ شود.

۱-، محمد. قسم در فقه، حقوق، نشر احسان، ۱۳۹۲٫

[۲]همان.

[۳]-گلدوزیان، ایرج. محشای قانون مجازات اسلامی، میزان، ۱۳۹۲٫

[۴]منظور از اسماء خداوند تمامی اسماء الحسنی خداوند تبارک و تعالی است

[۵]الحسنی الحصنی، ابوبکر، کفایه البخار، جلد ۱، ص ۵۳۹٫

[۶]الشرع، الخطیب،   المحتاج، جلد ۴، ص ۴۳۱٫

[۷]الشافعی، محمد، الام، جلد ۷، ص ۶۰٫

[۸]الغزالی،  ، جلد ۷، ص ۲۱۰٫


فرم در حال بارگذاری ...

« قسم «سوگند»پایان نامه حقوق با موضوع : قسم بر انجام عملی توسط دیگری »