خانوادهها باید برنامه مشخصی در زمینه آموزش حجاب و محرم و نامحرم و حلال و حرام به فرزندان خود داشته باشند و از کودکی، دختران خود را با حجاب آشنا سازند و آن را تا زمان بلوغ به تأخیر نیندازند. در این راه از راهکارهای تشویق و تنبیه میتوانند بهره گیرند. البته سختگیریهای بیجا نه تنها راه حل مناسبی به شمار نمیرود، بلکه معضل را دو چندان می کند. در صورتی که غیرت با دوراندیشی و تعقل و صبر همراه نباشد، چه بسا به ضد خود تبدیل شود.
گفتار چهارم: عوامل اجتماعی و محیطی مؤثر بر این پدیده در یک محیط خاص مانند مدرسه
آنچه مسلم است آموزش و پرورش در بالا بردن سطح فکر و شعور افراد کاملاً مؤثر است. منظور از آموزش سوادآموزی است و سوادآموزی چیزی جز وسیله نیست. نکته مهم این است که این وسیله در اختیار چه کسی و برای چه منظوری مورد استفاده قرار میگیرد. اگر این وسیله در اختیار کسی قرار گیرد که بتواند امیال و هدفهای نامشروع خود را به نحو احسن انجام دهد، در این صورت شعر سنایی که میگوید: «… چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا» مصداق پیدا خواهد نمود.
بایستی اذعان داشت که نه فقدان تعلیم و تربیت ملازمه قطعی با بزهکاری وکجروی دارد و نه وجود آن ملازمه قطعی با عدم بزهکاری و عدم کجروی افراد دارد بلکه آموزش و پرورش باعث تغییر نوع جرایم و انحرافات ارتکابی میگردد. بدین نحو که اشخاص باسواد خیلی کمتر از اشخاص بیسواد مرتکب جرایمی نظیر قتل و ضرب و جرح میشوند ولی در عوض مرتکب جرایم فکری و امروزی تری همچون گرایش به انواع گروههای انحرافی ،انواع رفتارهای کجروانه مانند:بد لباسی،بد پوشی،عدم رعایت شئونات شرعی و اخلاقی،مدپرستی و…. خواهند شد.
نخستین محیط اجتماعی که کودک بعد از خانواده وارد آن میگردد، مدرسه است. مدرسه به خاطر تدوین وظایف و حقوق افراد و انتقال ارزشهای اجتماعی با وسایل مؤثری که برای کنترل اجتماعی در اختیار دارد، یکی از کارگزاران مهم اجتماعی کردن فرد تلقی میگردد.
یک سلسله هنجارهای رفتاری وجود دارد که انتظار داریم افراد در جامعه بزرگتر، خود را با آن هنجارها تطبیق بدهند. در جامعه کوچک مدرسه نیز هنجارهایی از این قبیل وجود دارد. گاه کودکی که در جامعه و در خانه، از قانون تبعیت کامل میکند، ممکن است در مدرسه رفتار انحرافی داشته باشد و بعضی والدین با دریافت گزارش رفتار فرزندان خود از مدرسه کاملاً متحیر میشوند. از طرف دیگر، جوانی که در مدرسه خوش رفتار است احتمال دارد از لحاظ برخی از جنبههای رفتاری در جامعه بزرگتر منحرف یا بزهکار باشد. از این رو مفهوم «کج روی» مفهومی نسبی و تابع زمینه اجتماعی و مناسبات گروهی است.
بدیهی است که اگر امکانات و جاذبه مدارس جهت حفظ دانشآموزان به حد کافی تأمین نگردد و در پر نمودن اوقات فراغت آنان به شیوه های صحیح تربیتی توفیق حاصل ننماید وبه لحاظ جو درونی خودمحیطی سالم و واکسینه نداشته باشندوالقاگر مفاهیم ارزشی هم چون حجاب وعفاف نتوانندباشند و فردرانتواننددر خود با ارزشها و اعتقادات مورد قبول جامعه نهادینه سازند، بیشک زمینه انحرافات را در دانشآموزان فراهم ساخته و در نتیجه با عواقب زیان باری مواجه خواهیم شد. توزیع تصاویر و فیلم های گروه ها وفرقههای منحرف وانواع مدهای غربی و آشنایی یکدیگر از انواع رفتارهای کجروانه همچون عدم رعایت حجاب وروابط جنسی درمدارس، هشدارهایی است که توجه و سرمایهگذاری بیشتر مسئولان جامعه را برای توجه هرچه بیشترفرهنگ عفاف وحجاب وترویج میان دانش آموزان و سلامت نسل آینده میطلبد.
یکی از چالشهای زندگی دوران معاصر وجود تضادهای مختلف در حیات اجتماعی میباشد. در سطح کلان ممکن است ما متوجه بسیاری از تفاوتها نشویم، اما در محیطهای کوچک مخفی ماندن آن ممکن نیست و گاه گاهی خود را بروز میدهد. وقتی بین خانه و مدرسه بینشها و نگرشها هم خوانی نداشته باشد؛ یا بین مدرسه و جامعه ارزشها شکل متفاوت بهخود گیرد موجب حیرت و سردرگمی میگردد. در این صورت انتخاب درست کار دشواری خواهد شد و همین که فرزندان ما در این زمینه با مشکل مواجه گردند، وخامت اوضاع را در پیخواهد داشت. هر بحرانی بهتناسب و موقعیت خود مخرب است. بحران حیرت در گزینش بهترینها هم مشکل ساز خواهد بود.
تعریف الگوها، یک سان سازی معیارهای خوبی و بدی، وحدت نظر دو مرکز مهم خانه و مدرسه میتواند مشکل تضادهای اجتماعی را بهحداقل کاهش دهد. در بین ارتباطات موجود میان معلم و دانش آموز این اصل اثبات شده است که معمولاً دانش آموزان معلم خود را الگو و سرمشق اخلاق و رفتار خویش قرار میدهند و در موارد زیادی از وی تقلید میکنند. لذا، یکی از علل عمدی عدم رعایت ضوابط اخلاقی و استفاده ی دانش آموزان از لباس های نامناسب و مبتذل در مدارس را باید در طرز تفکر و رفتار مربیان و معلمان آن مدارس جستجو کرد.[۱۲۱] چرا که تاکنون از سوی مسئولین و کارگزاران آموزش و پرورش بارها نسبت به رعایت ضوابط و قوانین اخلاقی و رعایت پوشش اسلامی در مدارس (به گردانندگان مربوطه) تذکرات لازم داده شده ولی به علت عدم تنفر و انزجار اولیای برخی از مدارس نسبت به ناهنجاری های اجتماعی از جمله بد حجابی تذکرات فوق چندان مورد توجه قرار نمی گیرد. امّا، از سوی دیگر مدارسی که دارای مدیران و مربیان متدین ومعتقد به اصل حجاب و پوشش اسلامی میباشند، از فضای اسلامی و معنوی بیشتری برخوردارند. لذا هر برخوردی که معلم با دانش آموز دارد در حقیقت بر ساخته شدن جامعه ی پیرامونی خودش تأثیرگذار است.
باید توجه داشت که اگر مدارس به دلیل نقش کلیدی خود در جامعه پذیر کردن نوجوانان وجوانان نتوانند به درستی ایفای نقش کنند به مثابه این ناتوانی ما شاهد بروز ناهنجاری و ناهمگون شدن افراد با هنجارهای جامعه خواهیم بود مثلا اگر مدارس بدون دقت کامل و برنامه ریزی و یا متناسب با استمرار و موقعیت سنی و علاقه جوانان و نوجوانان نسبت به ارزشهای پوششی وعفاف در هدایت و ارشاد آنان نقش مثبت و مؤثری نداشته باشند، بلکه موجب دلزدگی، بی اعتنایی و کم توجهی نسل نو نسبت به این گونه ارزش ها و در نتیجه طرز پوشش، سخن گفتن و طرز رفتار آنان را به ابتذال کشیده می شود. مثلا از این که از دانش آموزان – به مناسبت های مختلف – بخواهیم چندین ساعت در حیاط مدرسه – و در سرمای زمستان – بعد از استماع قرائت قرآن و خواندن دعا (توسل، فرج، وحدت و …) و سخنرانی (تکراری) یک ساعته فلان مدیر یا معاون یا مربی تربیتی و … را در مورد لزوم و آثار رعایت حجاب و پوشش اسلامی گوش کنند، عملاً (خودآگاه یا ناخودآگاه) زمینههای بی میلی آنان نسبت به مراسم و برنامه های مذهبی و اسلامی و تمایل آنان نسبت به فساد و بدحجابی، بی بند و باری و … را فراهم آورده ایم. یعنی با دفاع غلط از حجاب موجب رشد بی تفاوتی و حتی انزجار دانش آموزان نسبت به (ارزش حجاب اسلامی ) میشویم. امروزه بسیاری از دانش آموزان به دلیل ارتباط الکترونیکی، شبهات زیادی را در زمینههای مختلف از جمله مسأله پوشش و ارتباط با گروههای غیر هم جنس مطرح میکنند[۱۲۲] که در صورت ناتوانی معلمان از پاسخگویی به آنان حجاب و ارزش های اسلامی روز به روز حاشیه ای تر تلقی میشوند.
“
فرم در حال بارگذاری ...