در این خصوص، ارزیابی، بررسی و تفسیر ۲ ماده در قانون جدید، در دستور کار ما در این بند قرار میگیرد؛ یک، بررسی مادهی ۵۷ و دیگری مادهی ۶۲ همان قانون است.
ضابطان دادگستری اصولاً، باید و تنها، طبق مجوز صادره و دستوری که به آنها ابلاغ شده عمل نمایند. در این راستا و در تحقق این مورد، مادهی ۵۶ صریحاً اعلام و ابراز مینماید که، ضابطان دادگستری مکلفند، طبق مجوز صادره عمل نمایند و از بازرسی اشخاص، اشیا و مکانهای غیرمرتبط با موضوع خودداری کنند.
این تکلیف یک استثنای مهم دارد و آن هم مقررهی مادهی ۵۷ درخصوص جرایم تهدید کننده امنیت و آسایش جامعه است. مادهی ۵۷ قانون جدید در این خصوص مقرر می کند:
«چنانچه ضابطان دادگستری در هنگام بازرسی محل، ادله، اسباب و آثار جرم دیگری را که تهدیدکننده امنیت و آسایش عمومی جامعه است، مشاهده کنن، ضمن حفظ ادله و تنظیم صورت مجلس، بلافاصله مراتب را به مرجع قضایی صالح گزارش و وفق دستور وی عمل می کنند.»
از جمع این ۲ ماده میتوان به این نتایج رسید که، با توجه به عبارت طبق مجوز صادره در متن مادهی ۵۶، به نظر میرسد تکلیف مقرره در ماده، مربوط به جرایم غیرمشهود است که دادستان یا بازپرس، اجازهی تکمیل تحقیقات را با صدور دستورها و مجوزهای لازم به ضابطان دادگستری داده است اما به نظر میرسد که میتوان آن را در مورد جرایم مشهود نیز قابل اعمال دانست. در جرایم مشهود نیز، ضابطان باید از بازرسی اشخاص، اشیاء یا مکانهای غیرمرتبط با موضوع خودداری کنند.
همچنین، شرط مهم تکلیفی که در مادهی ۵۷ بر دوش ضابطان گذارده شده است آن میباشد که آن جرم از جرایم مهمی باشد که امنیت و آسایش عمومی جامعه را تهدید کند.[۱]
تکلیف ضابطان به هنگام برخورد با آن جرایم، ضمن تفتیش و بازرسی درخصوص جرم حاضر، با توجه به آن که جرم مذکور ظاهراً قبلاً اتفاق افتاده و مشهود نیست، صرفاً حفظ ادله و تنظیم صورتجلسه است و باید بلافاصله مراتب را به مرجع قضایی صالح، گزارش کنند و مطابق دستوری که او صادر می کند عمل نمایند.[۲]
مقررهی دیگر، درخصوص تکالیف و وظایف متفرقهی ضابطان درخصوص حفظ آثار و ادله جرایم، آن است که، ایشان، نمیتوانند هزینه های ناشی از حفظ این آثار و ادله را بر دوش و بر بازوان بزه دیده قرار دهند. مادهی ۶۲ در این رابطه بیان میدارد:
«تحمیل هزینه های ناشی از انجام وظایف ضابطان نسبت به کشف جرم، حفظ آثار و علائم و جمعآوری ادله وقوع جرم، شناسایی و یافتن و جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم، دستگیری وی، حمایت از بزه دیده و خانوادهی او در برابر تهدیدات، ابلاغ اوراق و اجرای تصمیمات قضایی تحت هر عنوان بر بزه دیده ممنوع است.»
این ماده از نوآوریهای قانونگذار در قانون جدید است که در قانون سابق وجود نداشت. منتهاایراد و اشکالی که بر این ماده وارد است و به چشم میآید، این است که قانونگذار، برای تخطی و تخلف از مفاد و حکم این ماده، ضمانت اجرای خاصی پیش بینی ننموده است. هر چند مطابق اصول کلی مسئولیت مدنی، میتوان تحمیل کننده ناروای هزینه را ضامن قرار داد اما با این حال ضمانت اجرای کیفری خاصی نه در ماده و نه در مادهی ۶۳ پیش بینی نشده که اگر میشد، مقرره، کاملتر میگشت.
گفتار سوم: بازپرس و وظایف آن در راستای حفظ آثار و ادله جرم از امحا و اخفا در قانون جدید
در سلسله مراتب دادسرا، رابطه دادستان با معاون، دادیار و کارمندان اداری یک رابطه طولی است. لیکن بازپرس به عنوان یک مقام نسبتاً مستقل در این نهاد انجام وظیفه مینماید.
دادستان در مقام مدعی العموم و نمایندهی جامعه که خود یکی از طرفین تعقیب دعوی محسوب می شود، طبق اصل قانونی بودن تعقیب، ملزم به تعقیب دعوای عمومی تا حصول نتیجه است. حتی اصولاً حق اعتراض به آرای صادره را نیز دارد. اما بازپرس در کمال بیطرفی به انجام وظیفه پرداخته و در موارد اختلاف نظر با دادستان اصولاً دادگاه صالح، مرجع حل اختلاف آنها خواهد بود.[۳]
درخصوص حفظ آثار و ادله جرم از اخفا و امحا، در قانون جدید، تکالیفی چند بر دوش بازپرس گذارده شده که به تحلیل و ارزیابی این موارد خواهیم پرداخت.
بند نخست: تعریف تحقیقات مقدماتی در قانون جدید
استقلال مقام تحقیق که بازپرس می باشد از مفان تعقیب که وظیفه دادستان است ، یکی از جلوه های مهم تحقق دادرسی عادلانه و از مظاهر اصل بی طرفی در دادرسی کیفری است .
وحدت مقام تحقیق و تعقیب ، و اعطای اختیارات به شخص واحد باعث تضییع حقوق دفاعی متهم خواهد شد . چرا که دادستان به عنوان نماینده جامعه طرف دعوای کیفری محسوب می شود و تعقیب متهم را عهده دار است .روشن می باشد که چنین شخصی نمی تواند به دلیل فقدان وصف بی طرفی ، امر تحقیق و جمع آوری ادله ، له ویا علیه متهم را انجام دهد . لذا ، در نظام های حقوقی که تحقیقات مقدماتی بر عهده دادسراست ، در جهت تفکیک مقام تعقیب از تحقیق، صدور قرار بازداشت موقت و توزیع پرونده را نیز از دادستان سلب و آن را به بازپرس سپرده اند . همچنین جمع آوری ادله و گرفتن تصمیم نهایی نیز از وظایف بازپرس است ونه دادستان .[۴]
مادهی ۹۰ قانون جدید درخصوص تعریف تحقیقات مقدماتی مقرر می کند:
«تحقیقات مقدماتی، مجموعهی اقدامات قانونی است که از سوی بازپرس یا دیگر مقامات قضایی، برای حفظ آثار و علیم و جمع آوری ادله وقوع جرم، شناسایی، یافتن و جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم انجام می شود.»
تحقیقات مقدماتی در مادهی ۱۹ قانون سابق تعریف گردیده بود به این تفاوت که این ماده مقرر میکرد، تحقیقات مقدماتی، مجموعه اقداماتی است که برای کشف جرم و حفظ آثار و ادله وقوع آن و تعقیب متهم از بدو پیگرد قانونی تا تسلیم به مرجع قضایی صورت میگیرد. قید تا تسلیم به مرجع قضایی نشان میدهد که این تعریف شامل تحقیقاتی است که ضابطین دادگستری انجام می دهند نه مقامات قضایی. لذا مادهی ۹۰ قانون جدید در مقایسه با قانون سابق، ناظر بر تحقیقات مقدماتی توسط بازپرس یا سایر مقامات قضایی میباشد نه ضابطین دادگستری.[۵]
هدف از انجام تحقیقات مقدماتی، حفظ آثار و علائم و جمع آوری ادله وقوع جرم، شناسایی، یافتن و جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم است. به همین جهت، این مرحله از دادرسی کیفری، یکی از مراحل حساس و مهم فرایند رسیدگی است. علت اهمیت این مرحله نیز آن است که، به لحاظ زمانی، معمولاً مدت زمان زیادی از تاریخ وقوع جرم تا شروع تحقیقات نگذشته و احتمال این که ادله و آثار جرم از بین نرفته باشد، زیاد است.از این رو انجام تحقیقات در این مرحله، تاثیر زیادی در حفظ و جمع آوری ادله و تشکیل پروندهای جامع و کامل جهت رسیدگی در دادگاه دارد.[۶]
مادهی ۹۲ قانون جدید نیز صریحاً مقرر می کند که:«تحقیقات مقدماتی کلیه جرایم بر عهده بازپرس است.» این ماده، همان مقررهی پیش بینی شده در شق «و» مادهی ۳ قانون تشکیل، اصلاحی سال ۱۳۸۱ میباشد، منتها باید توجه داشت که دادگاه کیفری استان به دادگاه کیفری یک، تغییر نام داده و میزان صلاحیت این دادگاه در رسیدگی به جرایم، افزایش پیدا کرده است.[۷]
با عنایت به صدر این ماده باید گفت که، تحقیقات مقدماتی کلیه جرایم اعم از این که در صلاحیت دادگاه کیفری یا دو و … باشد، بر عهده بازپرس است. با این حال در غیر جرایم موضوع مادهی ۳۰۲ در صورت نبودن بازپرس، دادستان نیز دارای تمام وظایف و اختیاراتی است که برای بازپرس تعیین شده است.
تبصرهی مادهی ۹۲ حاوی یک نکتهی مهم است که در قانون سابقه هم بیسابقه بوده است. مطابق این تبصره: «در صورت عدم حضور بازپرس یا معذور بودن وی از انجام وظیفه و عدم دسترسی به بازپرس دیگر، در آن دادسرا در جرایم موضوع مادهی ۳۰۲ این قانون، دادرس دادگاه به تقاضای دادگاه و تعیین رییس حوزه قضایی، وظیفهی بازپرس را فقط تا زمانی که این وضعیت باقی است، انجام میدهد.»
از آنجا که مقام بازپرسی، یک صلاحیت عام برای انجام تحقیقات مقدماتی درخصوص کلیه جرایم را دارد. از سویی دیگر، گفته آمد که، مقام دادستان که بیطرف نبوده و در مقام مدعی العموم یکی از طرفین دعوا محسوب می شود، بازپرس بیطرفانه نه به انجام تحقیقات می پردازد. بدین سان برخلاف دادستان، این مقام می تواند، تحقیقات مقدماتی کلیه جرایم را در اختیار بگیرد.
بند دوم: وظایف بازپرس در حفظ آثار و ادله وقوع جرم از امحاء و یا اخفاء
امروزه ، ضرورت توجه به حقوق بزه دیده ، و حقوق مادی و معنوی او، در فرایند کیفری بر کسی پوشیده نیست .حامیان حقوق بزه دیده بر این باورند که وی باید مورد حمایت و کمک رسانی قرار گیرد . دولت ها و نهاد های مدنی ، باید در ارائه کمک و خدمت رسانی به وی حد اکثر تلاش خود را بنمایند تا خسارت روحی و مادی وی جبران شود .
مادهی ۹۴ قانون جدید در مقام بیان لزوم وجود سرعت در تحقیقات مقدماتی مقرر می کند:
«تحقیقات مقدماتی باید به سرعت و به نحو مستمر انجام شود و ایام تعطیل مانع انجام آن نیست.» تسریع در دادرسی که یکی از اصول حاکم بر رسیدگی عادلانه محسوب می شود، در قانون جدید نیز مورد توجه صریح مقنن قرار گرفته است. مادهی ۶۱ قانون سابق مقرر میکرد که، تحقیقات مقدماتی باید سریع انجام شود و تعطیلات مانع از انجام تحقیقات نمی شود. در مادهی ۹۴ قانون جدید، الزام استمرار داشتن تحقیقات مقدماتی در کنار سرعت در این تحقیقات اضافه شده است.[۹]
اقداماتی که از سوی بازپرس به عمل میآید، زمانی مفید خواهد بود که در وقت مناسب و با سرعت لازم شروع و خاتمه یابد. بنابراین بازپرسی که عهدهدار امر تحقیق است باید از به تعویق انداختن هر گونه تحقیقی که ضرورت آن احساس می شود، اجتناب ورزد. تردیدی وجود ندارد که سرعت در رسیدگی کیفری آن گاه به نتیجه مطلوب خواهد رسید که با دقت همراه باشد و این نکته، هیچگاه، نباید فدای سرعت گردد.
مشابه این ماده در قانون آیین دادرسی کیفری ۱۲۹۰ پیش بینی شده بود و ضمانت اجرای آن، محکومیت انتظامی از درجه سه به بالا بود. در قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ نیز در مادهی ۴۰، شبیه این ماده مقرر شده بود که فاقد ضمانت اجرا بود. این ماده نیز به وجهی از ضرورت تسریع در انجام تحقیقات اشاره دارد ولی از آنجا که با هدف جلوگیری از امحای آثار جرم و سرعت در تحصیل و جمع آوری ادله وقوع جرم است، در تبصرهی مادهی ۱۰۶ قانون جدید، ضمانت اجرای انتظامی تا درجه چهار برای آن پیش بینی شده است.
پرسشی که در این خصوص مطرح می شود آن است که، آیا لازم و ضروری است که شخص بازپرس در تحقیقات مقدماتی شرکت کند و یا اینکه انجام این موضوع را می تواند با شروط یا قیودی به ضابطان واگذار کند؟
مادهی ۹۸ قانون جدید پاسخ این پرسش را بدین گونه میدهد:
«بازپرس باید شخصاً تحقیقات و اقدامات لازم را به منظور جمع آوری ادله وقوع جرم به عمل آورد، ولی می تواند در غیر جرایم موضوع بندهای الف، ب، پ و ت مادهی ۳۰۲ این قانون، تفتیش، تحقیق از شهود و مطلعان، جمع آوری اطلاعات و ادله وقوع جرم و یا هر اقدام قانونی دیگری را که برای کشف جرم لازم بداند، پس از دادن تعلیمات لازم به ضابطان دادگستری ارجاع دهد که در این صورت، ضمن نظارت، چنانچه تکمیل آنها را لازم بداند، تصمیم مقتضی اتخاذ می کند.
بنابراین و با توجه به این ماده، در ارجاع تحقیقات به ضابطان بازپرس، عملاً با ۲ محدودیت روبرو میباشد:
یکم این که، بازپرس باید قبل از ارجاع انجام تحقیقات به ضابطان، تعلیمات لازم را به ضابطان بدهد و بعد از آن، اقدام به ارجاع امر به ضابطان نماید. منتها باز هم، مشکل اینجاست که ضمانت اجرای خاصی برای تخلف از این حکم برای بازپرس معین و مشخص نشده است.
محدودیت و قید دوم در ارجاع تحقیقات برای جمع آوری ادله و جلوگیری از امحا و یا اخفای این آثار و ادله، این است که جرم صورت گرفته از جرایم موضوع بندهای الف، ب، پ و ت مادهی ۳۰۲ نباشد.
پرسش دیگری که میتوان مطرح نمود این است که اگر بازپرس در ضمن تحقیق از یک جرم به جرم دیگری برخورد چه تکلیفی، احیاناً، بر ذمه دارد؟
در این خصوص ابتدائاً و بدواً، جرم دیگری را کشف کند که با جرم اول مرتبط نباشد و بدون شکایت شاکی نیز قابل تعقیب باشد، اقدامات لازم را طبق قانون برای حفظ آثار و علائم وقوع جرم و جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم به عمل میآورد و همزمان مراتب را به دادستان اطلاع میدهد و در صورت ارجاع دادستان، تحقیقات را ادامه میدهد.
تبصره – چنانچه جرم کشف شده از جرایمی باشد که به شکایت شاکی قابل تعقیب است، مراتب در صورت امکان، توسط دادستان به نحو مقتضی به اطلاع بزه دیده میرسد.»
در این ماده، تکلیف مواردی که پرونده مستقیما در دادگاه مطرح شود و این مرجع حین تحقیقات مقدماتی جرم دیگری را کشف کند که مرتبط با جرم نخست نیست، باید چگونه عمل نماید. شاید این نقص را بتوان با مفاد بند ث مادهی ۶۴ این قانون برطرف نمود و دادگاه را موظف دانست که موضوع را به دادستان اطلاع دهد تا او شروع به تعقیب و تحقیق نماید.[۱۰]
[۱] سلیمی، صادق، بخشی زادهی اهری، امین، تحلیل ماده به مادهی قانون آیین دادرسی کیفری سال ۱۳۹۲، انتشارات جنگل، جاودانه، چاپ اول، ۱۳۹۲، ص ۶۷٫
[۲] همان، ص ۶۸٫
[۳] خالقی، علی، آیین دادرسی کیفری، مرکز پژوهشهای شهر دانش، چاپ دهم، ۱۳۹۰، ص ۴۶٫
[۴] . فتحی ، محمد جواد و دهقانی ، علی ، استقلال بازپرس در انجام تحقیقات مقدماتی و تاثیر آن در دادرسی عادلانه ، مجله حقوق اسلامی ، سال پنجم ، ۱۳۸۸ ، ص ۸۹ به بعد .
[۵] سلیمی، صادق، بخشی زادهی اهری، امین، تحلیل ماده به مادهی قانون آیین دادرسی کیفری سال ۱۳۹۲، انتشارات جنگل، جاودانه، چاپ اول، ۱۳۹۲، ص ۸۷٫
[۶] خالقی، علی، آیین دادرسی کیفری، مرکز پژوهشهای شهر دانش، چاپ دهم، ۱۳۹۰، ص ۴۴٫
[۷] گلدوست جویباری، رجب، جزوهی درس آیین دادرسی کیفری، مقطع ارشد دانشگاه شهید بهشتی، سال تحصیلی ۹۳-۱۳۹۲، ص ۲۴٫
- [۸] . میرکمالی ، علی رضا ، جایگاه بزه دیده در قانون آیین دادرسی کیفری آلمان ، آموزه های حقوق کیفری ، مجله دانشگاه علوم اسلامی رضوی ، دوره جدید شماره ۲ ، پاییز و زمستان ۱۳۹۰ ، ص ۱۴۹ به بعد .
[۹] نیازپور، امیرحسین، جزوهی درس آیین دادرسی کیفری، دوره کارشناسی دانشکدهی حقوق دانشگاه شهید بهشتی، سال تحصیلی ۹۳-۱۳۹۲، ص ۵۳٫
فرم در حال بارگذاری ...