وبلاگ

توضیح وبلاگ من

" دانلود پایان نامه و مقاله | بند چهارم؛رابطه استناد؛ – 3 "

 

۳-اگر بیماری مجنی علیه در حدی باشد که خود یک عامل وسبب مؤثر تلقی شود وضع فرق می‌کند.

 

فرضا اگر مرتکب با یک چاقو ضرباتی را به شخص وارد سازد که با مداوای آن امکان معالجه و درمان وجود داشته باشد لیکن با قصور خود که از نظر عرف ان قصور محرز باشد چنین کاری را نکنند قطعا این رابطه سببیت را بین جرح با چاقو ونتیجه از بین می رود وخود این کوتاه شخص عاملی مستقل و تعیین کننده خواهد شد.ذکر تبصره ماده۳۵۵ق.م.ا کامل کننده بحث است«در کلیه مواردی که روشن کننده آتش عهده دار تلف و اسیب اشخاص می‌باشد باید راهی برای فرار ونجات اسیب دیدگان نباشد،وگرنه روشن کننده آتش عهده دار نخواهد بود.»

 

۴-آخرین نکته که به موضوع اصلی پایان نامه هم ارتباط بیشتری دارد این است که آسیب پذیری خاص مقتول (مثل بیماری قلب یا هیجانی بودن نامعمول)که وی را به رفتار مرتکب اسیب پذیر تر ‌کرده‌است ،خود سبب و عامل خاصی به شمار نمی رود والبته این حکم تا زمانی جاری است که مرتکب علم ‌به این حالت روحی یا جسمی مجنی علیه نداشته باشد والا با علم به ان وتعمد دران سبب احراز رابطه سببیت و حکم به قصاص بعید به نظر نمی رسد.

 

 

 

بند چهارم؛رابطه استناد؛

 

‌در جرائم مقید برخلاف جرائم مطلق وقوع نتیجه الزامی است و اگر نتیجه نباشد ما در مرحله شروع به جرم هستیم و جرم تام اتفاق نیفتاده است و رابطه علیت عرفی نیز در جرائم مقید مصداق پیدا می‌کند و از ارکان مسئولیت است جرم قتل که ما به بررسی رابطه استناد در آن هستیم نیز جرم مقید به نتیجه است یعنی تا هنگامی که مجنی علیه فوت نکرده است جرم قتل تحقق پیدا نمی‌کند در علم حقوق مفاهیم متعدد قابلیت انتساب ، قابلیت استناد، مسئولیت ، مجرمیت و تقصیر به مفهوم علیت برمی‌گردد ”وقتی گفته می‌شود که عملی مانند سرقت یا قتل منسوب است بفلان شخص ، مقصود احراز رابطه علیت است بین فلان شخص و جرم قتل یا سرقت ، یعنی قتل یا سرقت نتیجه مطلوب یا مکتسبه کار فلان شخص است ” در جرم قتل‌گاه علت واحد است که تعیین علت آسان و مشخص است و بحث‌ بر انگیز نیست اما گاه علتهای متعدد خواه طبیعی و خواه انسانی منجر به قتل می‌گردند که در اینجا است که نظریات و دکترین متفاوت ظهور نموده اند،به هر حال به جهت جلوگیری از بحث تفصیلی در خصوص دکترین های مختلف راجع به سببیت وعلیت ،واین که این موضوعات به حقوق جزای عمومی بر می‌گردد به اختصار وبا کلی گویی ازین بخش می گذریم.

 

به هر حال احراز رابطه سببیت بین رفتار مرتکب و نتیجه حاصله از دشوارترین مسایل حقوقی بوده و همین دشواری سبب تشتت آرای بین حقوق دانان مختلف شده است،«امروزه بیشتر دانشمندان که در زمینه مسئولیت مدنی تحقیق کرده ‌اند ‌به این نتیجه رسیده اند که هیچ نظریه علمی و فلسفی نمی تواند به طور قاطع حاکم بر مسایل گوناگون رابطه سببیت باشد.».لذا به نظر احراز یک رابطه سببیت عرفی بین این دو برای محکومیت مرتکب کافی خواهد بود و«نیازی نیست که دادرس همه عوامل مؤثر در ایجاد حادثه را نیز ارزیابی کند.»[۶۵] یا برخی از حقوق دانان چنین بیان کرده‌اند که«در جایی که امور مختلف از دور یا نزدیک در حدوث نتیجه مجرمانه مؤثر بوده باشد باید برای تشخیص مسئول یا مسئول های آن حد وسطی را بین نظریه علت تامه و جزییت سبب قایل شد و ملاک تشخیص را مانند ملاک خود تقصیر وخطا،همان عرف و عادت قرار داد و گفت که باید در میان عمد یاخطا ونتیجه حاصل شده ملازمه عرفی وجود داشته باشد و ملازمه عرفی در صورتی ممکن است وجود داشته باشد که سبب دیگری غیر از خطا در ایجاد صدمه مؤثر نباشدویا اگر مؤثر باشد قوت تاثیر آن به حدی نباشد که رافع اثر عادی و عرفی خطای متهم گردد به نحوی که نشود گفت خطای مذکور علت اصلی و یا مؤثر حادثه بوده است.»[۶۶] هر چند حقوقدان مذبور سعی خوبی در حل موضوع داشته ولی احراز عرفی موضوع هم بی مشکل نخواهد بود.

 

این که در قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۰ چه قاعده ای به عنوان ضابطه در بحث سببیت ،مورد قبول مقنن قرار گرفته است جای بحث و بررسی دارد.مقنن در ماده ۳۶۴ق.م.ا۱۳۷۰چنین اشعار داشته است که:«هرگاه دو نفر عدوانا در وقوع جنایتی به نحو سبب دخالت داشته باشند کسی که تاثیر کار او در وقوع جنایت قبل از تاثیر سبب دیگر باشد ضامن خواهد بود مانند آن که یکی از آن دو نفر چاهی حفر نماید ودیگری سنگی در کنار آن قرار دهد وعابر به سبب بر خورد با سنگ به چاه افتد .کسی که سنگ را گذارده ضامن است و چیزی بر عهده حفر کننده نیست و اگر عمل یکی از ان دو عدوانی و دیگری غیر عدوانی باشد فقط شخص متعدی ضامن خواهد بود.»این ماده بر خلاف سایر مواد امده در باب ششم تا باب هشتم ان قانون به کلی گویی وقاعده سازی پرداخته است واز ذکر مصداق دوری جسته است و می توان ازین ماده چنین برداشت کرد که سببی مسئولیت کیفری نتیجه را خواهد داشت که تاثیر آن از سایر اسباب مقدمتر باشد.ولی پذیرش این قاعده به طور کلی در بعضی مصادیق خلاف رابطه استنادی عرفی و عدالت است که ذکر یک نمونه از ان کافی به نظر می‌رسد؛«اگر پزشکی در درمان جراحت وارد شده به دیگری کوتاه کند ‌و بیمار بمیرد ،پزشک بی مبالات مسئول نیست چرا که در قتل زیان دیده ،جرح سبب مقدم در تاثیر است هم چنان که نهادن سنگ در کنار چاه به دلیل تقدم در تاثیر به تنهایی ضمان را به عهده دارد ،نتیجه ای که هیچ ذوق سلیمی ان را نمی پذیرد.»[۶۷]

 

لذا ازین حیث ماده واجد نقص است ‌و نیازمند رجوع به سایر عمومات قانونی وشرعی است.آرای قضایی و رویه های قضایی همانند دکترین های موجود ،دارای تشتت و اختلافات زیادی است،که ذکر مورد به مورد ان از حوصله ی بحث ما خارج است.

 

فقه امامیه به استناد متون فقهی معتبر به طور مشهور قایل به مسئولیت سبب مقدم در تاثیر است واین زمانی است که اسباب در عرض یکدیگر بوده ونه در طول هم ،که سبب مقدم در تاثیر مسئولیت کیفری را به دوش خواهد کشید.«به موجب این نظریه تقدم و تاخر در ایجاد اسباب و یا هم زمانی وقوع آن ها مؤثر در موضوع نبوده و در حال جنایت به نزدیک ترین سبب در تاثیر و نه در عدوان نسبت داده می شود.»[۶۸] البته این نظریه هم دارای اشکالات زیادی است که عمده آن «عدم توجیه و دلیل موجه ترجیح جنایت سابق بر لاحق است که بنا بر این نظر انتقادی هر دو سبب شریک در جرم خواهند بود».[۶۹]

 

گفتار دوم؛رکن روانی؛

 

بند اول-عمد در رفتار؛

 

شدیدترین جرمی که می‏تواند علیه تمامیت جسمانی ارتکاب یابد قتل است.سلب عمدی‏ حیات از یک انسان زنده ی دیگر از جمله جرایم طبیعی‏است که قباحت و زشتی آن مرز زمانی و مکانی نمی‏ شناسد و همواره از دیدگاه عقل مردود بوده است.یکی از مهمترین موارد قتل عمدی آن است که جانی‏ مرتکب کار نوعا کشنده شود.قانون مجازات اسلامی در بند«ب»ماده ۲۰۶ در بیان این نوع از قتل عمدی‏ چنین مقرر داشته است:
« مواردی که قاتل عمدا کاری انجام دهد که نوعا کشنده باشد هرچند قصد قتل‏ نداشته باشد.»

 

جرم قتل عمدی مانند جرائم دیگر از اجتماع سه رکن قانونی،مادی و روانی تشکیل شده است.باید میان‏ فعل مادی و حالات روانی مجرم رابطه‏ای برقرار باشد تا بتوان مرتکب را مقصر شناخت.قانون‌گذار در بند«ب»ماده ۲۰۶ قانون مجازات اسلامی در بیان قتل عمد با فعل نوعا کشنده به دو نکته اشاره ‌کرده‌است، یکی آنکه کار نوعا کشنده عمدا انجام شود .دوم اینکه در انتهای بند«ب»ماده ۲۰۶ ق.م.ا به عدم قصد مجرمانه ی متهم اشاره‏شده،که جا این سوال مطرح است که‏ چگونه ممکن است قاتل قصد قتل نداشته باشد،اما قتل وی عمدی باشد؟

طرح های تحقیقاتی و پایان نامه ها | کلیات تحقیق – 10

در یک بازار پویا کوشش دستگاه­های بازاریابی بیشتر متوجه تأثیرگذاری روی مصرف‏‏کنندگان و خریداران است تا ایجاد تقاضای جدید. وقتی یک محصول جدید به باعرضه می­گردد، بازاریابی وارد عمل می­ شود و با بهره گرفتن از ابزارهای ترفیعی، مصرف ‏کننده را ترغیب به خرید محصول جدید می‏ نماید. ترفیع یکی از عناصر آمیخته بازاریابی است که از طریق آن شرکت با مصرف‏کننده ارتباط برقرار می­ کند و از طریق تبلیغات، پیشبرد فروش، فروش شخصی و روابط عمومی او را به خرید محصول تشویق می­ کند.

تحقیق حاضر به دنبال بررسی تأثیر ابزار پیشبرد فروش بر میزان فروش محصولات لبنی شرکت مانیزاندر سطح عمده­فروشی­ها و خرده­فروشی­های سطح شهر کرمانشاه صورت گرفته است. در این مطالعه با توجه به گستره تحقیق بر آن سعی شد که میزان تأثیر ارائه کوپن، ارائه پاداش، ارائه بن کارت، ارائه نمونه رایگان و ترفیع قیمت بر میزان خرید خرده‏فروش­ها و عمده‏فروش‏های محصولات لبنی مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد. مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از منظر روش در زمره تحقیقات توصیفی- پیمایشی طبقه‏ بندی می‏ شود. جامعه آماری پژوهش عمده­فروشی­ها و خرده­فروشی­های سطح شهر کرمانشاه ‌می‌باشد که از میان آن ها تعداد ۱۸۰ نمونه انتخاب و داده ­های مورد نظر با بهره گرفتن از پرسشنامه توزیع شده در نمونه آماری جمع ­آوری گردید. به منظور بررسی فرضیه ­های تحقیق از آزمون t استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که پنج عامل پیشبرد فروش یعنی ارائه کوپن، ارائه پاداش، ارائه بن کارت، ارائه نمونه رایگان و ترفیع قیمت بر میزان خرید خرده‏فروش­ها و عمده­فروش­های محصولات لبنی تأثیر مثبت و معنی­داری داشتند و در میان عوامل مذکور از نظر اهمیت عامل ترفیع قیمت به عنوان مهم‏ترین و تأثیرگذارترین عامل بر خرید محسوب گردید.

کلمات کلیدی: پیشبرد فروش، محصولات لبنی، کوپن، ترفیع قیمت، میزان فروش، شرکت ‌ما نیز آن.

فصل اول

کلیات تحقیق

۱-۱مقدمه

روزگاری قواعد بازاریابی با نگاه از درون شرکت به بیرون، تعیین و تعریف می­شد. سال­ها طول کشید تا شرکت­ها دریافتند که برای رشد و توسعه خود باید از نیازهای بیرون به درون شرکت بپردازند. هنوز شرکت­های بسیاری هستند که قاعده بازی را نمی‏شناسند و اصرار در فروش تولیدات خود بدون توجه به نیازهای مشتری دارند.

بازاریابی و مفاهیم مرتبط با بازار، دگرگونی­های زیادی در عصر حاضر به خود دیده‏اند. مشتری‏مداری ‌به این دلیل مورد توجه سازمان­ های عصر حاضر قرار گرفته است که اکنون مشتری به دلیل پیشی گرفتن تولید بر تقاضا، انتخاب­گر شده است. بقاء و توسعه سازمان­ های امروز در گرو رضایت­مندی مشتریان آن ها ‌می‌باشد. بازاریابی، امروز نه بر محور امکانات تولیدی که بر اساس تأمین رضایت مشتری استوار شده است. این رویکرد، مفاهیم نوینی را در ارتباط با بازار مطرح می‏ سازد و قاعده بازی را در فروش محصولات و خدمات دگرگون می‏ نماید.

‌بنابرین‏ شرکت­ها و سازمان­ها باید نیاز، سلیقه و انتظارات مشتریان خود را به درستی شناسایی و درک کنند تا بتوانند محصولی با حداکثر ارزشمندی برای مصرف کنندهتولید کرده و آن را به طور مؤثری قیمت‏گذاری، توزیع و ترفیع نمایند و در نهایت نیز آن محصول را به راحتی به فروش برسانند.

در این پژوهش، تأثیر ابزار پیشبرد فروش (متغیر مستقل) بر میزان فروش شرکت لبنیاتی ‌ما نیز آن (متغیر وابسته) مورد بررسی قرار ‌می‌گیرد.

۱-۲ بیان مسأله

دنیای کسب و کار در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم با رقابت رو افزون بنگاه­های اقتصادی روبرو بوده است. افزون بر این، مشتریان هر روزه آگاهی بیشتری نسبت به رقبا و محصولات و خدمات پیدا می‏ کنند و گزینه­ های مختلفی را پیشرو دارند. سازمان­هایی که سهم بیشتری از مشتریان وفادار را به خود اختصاص داده ­اند به واسطه عوامل متعددی از جمله نرخ خرید مجدد، کاهش هزینه تبلیغات (به دلیل درگیر شدن مشتریان در تبلیغات شفاهی)، کاهش تمایل برای تعویض و تغییر منبع عرضه ‏کننده کالا و خدمات، میزان سودآوری سازمان را به مراتب افزایش داده ­اند (آتناساپولوس، ۲۰۰۱).

در یک بازار پویا کوشش دستگاه­های بازاریابی بیشتر متوجه تأثیرگذاری روی مصرف‏‏کنندگان و خریداران است تا ایجاد تقاضای جدید. وقتی یک محصول جدید به بازار عرضه می­گردد، بازاریابی وارد عمل می­ شود و با بهره گرفتن از ابزارهای ترفیعی، مصرف‏کننده را ترغیب به خرید محصول جدید می‏ نماید. ترفیع یکی از عناصر آمیخته بازاریابی است که از طریق آن شرکت با مصرف‏کننده ارتباط برقرار می­ کند و از طریق تبلیغات، پیشبرد فروش، فروش شخصی و روابط عمومی او را به خرید محصول تشویق می­ کند (کاتلر، ۱۹۹۱).

یکی از وظایف مهم در مدیریت بازاریابی، تعیین مؤثرترین ترکیب ترفیع است. از نظر تأثیر، روش­های ترفیعی با یکدیگر تفاوت دارند. هر کدام از روش­های ترفیع ویژگی­های منحصر به فردی دارد که عامل تعیین‏کننده در انتخاب هر یک محسوب می‏ گردد (لینسن، ۱۹۹۳).

ترفیع فروش ابزاری است که به سازمان­ها کمک می­ کند در محیط رقابتی قوی­تر عمل کنند (آموست و همکاران، ۲۰۱۳).

استفاده از ابزار پیشبرد فروش جهت ارتقاء میزان فروش می‏تواند سبب بهبود سطح درآمد و سود شرکت ‌ما نیز آن شود. شرکت ‌ما نیز آن می‏تواند از طریق ارائه کوپن، پاداش، بن، نمونه رایگان، ترفیع قیمت اهداف مذکور را محقق سازد. به کارگیری ابزار فوق می‏تواند از سوی دیگر سبب جذب مشتریان بیشتر شود که به نوبه خود به تحقق اهداف مربوطه کمک می‏ نماید. این ابزار می‏تواند همزمان به جذب مشتریان جدید و ایجاد وفاداری در مشتریان کنونی کمک نماید. با توجه به توانایی‌های شرکت ‌ما نیز آن جهت افزایش سطح تولید، ابزار پیشبرد فروش می‏تواند به کسب سهم بیشتری از بازار توسط شرکت یاری رساند. به عبارت دیگر، نظر ‌به این که شرکت ‌ما نیز آن دارای زنجیره تأمین مناسبی جهت افزایش سطح تولید محصولات خود می‏ باشد، ابزار پیشبرد فروش نیز می‏تواند به عنوان مکمل مفیدی در کنار آن ارتقاء میزان فروش و سود شرکت را محقق سازد.

پژوهش حاضر به دنبال این مسأله است: آیا ترفیع فروش بر حجم فروش تأثیر می‏ گذارد؟

دانلود پایان نامه های آماده – ۲-۵-۲- سمبل ها، قهرمان ها، عقاید مذهبی و ارزش ها – 5

تفسیر وشناسایی محتوای فرهنگ مستلزم این است که افراد با توجه به ویژگی های قابل مشاهده چیزهایی را درک نمایند (نتیجه هایی بگیرند). این ویژگی ها راتوان مورد بررسی قرار داد ولی درک دقیق آن ها کار چندان ساده ای نیست. جشنی که در یک سازمان برای دادن جایزه به افراد برپا می شود مفهومی متفاوت با جشنی دارد که در شرکت دیگری گرفته می شود.

 

برای درک دقیق آنچه در یک سازمان می گذرد باید بتوان کارهای به صورتی دقیق وعمیق مورد بررسی قرار داد و در مواردی همانند یک عضو سازمان آن را تجربه نمود تا بتوان فرهنگ سازمانی را درک کرد. برخی از جنبه‌های مهم وقابل مشاهده فرهنگ سازمانی عبارتند از: مراسم، جشنها، نشانه ها وزبان خاصی که در یک سازمان به کار برده می شود(عبدلی و رویایی، ۱۳۸۸،۳۸)[۶].

 

در ادامه موضوع فرهنگ با توجه به انواع آن مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد :

 

۴-۲- انواع فرهنگ

 

۱-۴-۲- فرهنگ انعطاف پذیر

 

از ویژگی های فرهنگ انعطاف پذیر[۷] این است که از مجرای انعطاف پذیری واز نظر استراتژیک به محیط خارجی توجه ‌و کوشش می شود تا نیازهای مشتریان تأمین گردد. در این فرهنگ هنجارها وباورهایی مورد تأیید قرار می گیرند یا تقویت می‌شوند که بتوان بدان وسیله علائم موجود در محیط را شناسایی وتفسیر نمود وبر آن اساس واکنش مناسب از خود نشان داد، یا رفتاری مناسب در پیش گرفت. چنین شرکتی باید در برابر طرح های جدید واصلی به سرعت از خود واکنش نشان داده وتوان این را داشته باشد که تجدید ساختار نماید وبرای انجام یک کار جدید مجموعه رفتارهای جدیدی در پیش گیرد. سازمان‌های بازاریابی، شرکت‌های الکترونیک ‌و شرکت‌های تولید کننده لوازم آرایشی دارای چنین فرهنگی هستند. زیرا می خواهند با سرعت بیشتری رضایت مشتریان خود را جلب نمایند (همان منبع،۳۹)۳.

۲-۴-۲- فرهنگ مأموریتی

 

سازمانی که چنین فرهنگی بر آن حاکم است می کوشد تا نیازهای محیط خارجی را تأمین کند، ولی الزامی در خود نمی بیند که به سرعت دستخوش تغییرات قرار گیرد. در فرهنگ مأموریتی به دیدگاه های مشترک (از نظر هدف سازمان) توجه زیادی می شود. این دیدگاه نوع فعالیت اعضای سازمان را تعیین می‌کند واین فعالیت ها مفهومی به خود می‌گیرد که از حد کارهای موظف فراتر می رود. افراد کاملاً (وگاهی در حد افراط) در جریان امور ومسیری که شرکت باید طی کند، نوع نقش وهدف سازمان قرار می گیرند.

 

رهبران سازمان دارای دیدگاه مشترک می‌شوند، آینده را ترسیم می نمایند، آن را در معرض دید همگان قرار می‌دهند وتصویر به گونه ای در می‌آید که برای یکایک اعضای سازمان اهمیت خاصی پیدا می‌کند.

 

۳-۴-۲- فرهنگ مشارکتی

 

در فرهنگ مشارکتی به مسأله مشارکت ودرگیری اعضای سازمان (در امور) وتوجه کردن به تغییراتی که به سرعت در محیط خارجی رخ دهد توجه می شود. اگر فرهنگ به شدت مشارکتی شود بر سازمان کنترل قومی اعمال می‌گردد، که در فصل نه مورد بحث قرار گرفت. در این فرهنگ بیش از هر چیز به نیازهای مشتریان توجه می شود وسازمان عملکرد خود را بر آن اساس می‌گذارد. مشارکت باعث می شودنوعی احساس مسئولیت ‌و مالکیت در افراد به وجود آید ودرنتیجه آنان تعهد بیشتری به سازمان پیدا خواهند کرد. شرکتهایی که در صنایع خرده فروشی وپوشاک هستند از این فرهنگ استفاده می‌کنند، زیرا وجود چنین فرهنگی موجب می شود تا کارکنان واعضای سازمان از خود ابتکار عمل به خرج دهند وبتوانند به سرعت در برابر تغییراتی که در سلیقه مشتریان رخ می‌دهد از خود واکنش نشان دهند.

 

۴-۴-۲- فرهنگ مبتنی بر تداوم

 

سازمانی که چنین فرهنگی بر آن حاکم باشد بر امور درون سازمان تأکید می‌کند ومی کوشد خود را در محیطی ثابت بپندارد واز نظر رفتار نوعی تداوم رویه در پیش بگیرد. چنین سازمانی دارای فرهنگی است که در آن روش یا شیوه انجام کارها مورد توجه ‌و تاکید قرار می‌گیرد. علائم، نشانه ها، قهرمانان وجشنها موجب همکاری بیشتر، تأیید سنت واجرای سیاست‌ها وروشهای پابرجایی می‌شوند که در جهت تأمین اهداف به اجرا در می‌آیند. در چنین سازمانی افراد مشارکت چندان فعالی ندارند ولی به تداوم رویه در رفتار، سازگاری افراد با سنتهای مرسوم، همکاری واشتراک مساعی، اهمیت زیادی داده می شود. موفقیت سازمان در گرو یکپارچگی، انسجام وداشتن کارایی یا راندمان زیاد است.

 

۵-۲- نظریه وتحقیق هافستد در خصوص فرهنگ

 

۱-۵-۲- “فرهنگ به عنوان یک برنامه ریزی ذهنی”

 

هر فردی با خودش یک سری الگوهای فکری، احساسی وعملی دارد که آن را در طول زندگی یاد گرفته است. بیشتر این مسائل در دوران طفولیت آموخته شده است زیرا در آن دوران اشخاص بیشتر درک می‌کنند. به محض اینکه این الگوهای فکری، احساسی وعملی در مغز آدمی جا گرفت، باید دوباره آن ها را فراموش کند وچیز جدید دیگری بیاموزد وفراموش کردن بعضی وقت ها خیلی مشکل تر از یادگیری مجدد است عنوانی معمولی برای این طرز فکر همان (فرهنگ ) است( فرهنگی ،۱۳۸۶،۶۱)۱ .

 

یک فرهنگ نمی تواند یک فرهنگ دیگر را پایین تر از خودش بداند. هر فرهنگ فقط ‌در مورد خودش می‌تواند قضاوت کند زیرا اعضای آن فرهنگ خود عمل کننده هستند به جای اینکه مشاهده کننده باشند)) همبستگی فرهنگی نبودن این آداب ورسوم را نه برای خودش ونه برای جوامع دیگر، قبول ندارند لازم است وقتی که با گروه ها یا جوامعی غیر بومی مواجه می‌شویم چنین قضاوت هایی را کنار بگذاریم. شخص باید قبل از اینکه نرم های یک شخص، گروه وجامعه را در جامعه ای دیگر به کار بندد، به خوبی تأمل نماید. اطلاعات مربوط به طبیعت تفاوت فرهنگی بین جوامع، ریشه ها و نتایج آن ها باید مورد قضاوت و عمل قرار داده شوند.

 

۲-۵-۲- سمبل ها، قهرمان ها، عقاید مذهبی و ارزش ها

 

تفاوت های فرهنگی به طرق مختلف خودشان را نشان می‌دهند. از چندین واژه که برای توضیح جلوه های فرهنگی استفاده شد این چهار مورد یعنی سمبل ها، قهرمان ها، عقاید مذهبی و ارزش ها نقش بیشتری دارند.

 

سمبل ها، کلمات، اشارات، عکس ها و اشیا حاوی معانی ای هستند که برای افراد دارای فرهنگ های مشترک قابل فهم هستند.کلمات یک زبان یا زبان فنی یک گروه همانند لباس، پرچم، آرایش مو، کوکاکولا و غیره به مجموعه خودشان معنا می‌دهند. وقتی سمبل های جدید به وجود می‌آید سمبل های قدیمی از بین می‌روند و سمبل ها از یک گروه فرهنگی توسط دیگران کپی می شود.

 

۳-۵-۲- لایه‌های فرهنگ

 

تقریباً افراد به طور همزمان به ‌گروه‌های مختلفی وابسته هستند و مردم بدون توجه به لایه‌های فکری که در مغز آن ها وجود دارد فرهنگ های مختلفی را مورد توجه قرار می‌دهند. به عنوان نمونه:

 

    • سطح ملی ‌بر اساس کشور محل تولد (یا کشورهایی که در طول عمر خود به آن ها مهاجرت کرده‌اند)

 

    • سطح بومی، مذهبی وزبانی که به آن وابستگی دارند به طوری که بیشتر کشورها از فرهنگ ها، مذاهب، قومیت ها و ‌گروه‌های مختلف تشکیل شده اند.

 

    • سطح جنسی، بر مبنای اینکه یک نفر دختر ویا پسر به دنیا آمده باشد.

 

    • سطح نسل، که پدر ومادر بزرگ ها را از فرزندان جدا می‌کند.

 

    • سطح پایگاه اجتماعی، که بستگی به موقعیت های تحصیلی، شغلی وحرفه ای دارد.

پایان نامه -تحقیق-مقاله | بند هفتم: اقسام نقض – 10

هر چند در بخش استثنائات عدم امکان ثبت استفاده جدید از اختراع پیش‌بینی نشده لکن نظر به اینکه از جمله اوصاف ذاتی اختراع جدید بودن آن می‌باشد به نظر می‌رسد استفاده جدید از اختراع سابق بیانگر جدید بودن نخواهد بود و به علت فقدان وصف تازگی می‌توان از ثبت آن جلوگیری نمود.

 

مطابق بند الف ماده ۴ قانون ثبت اختراعات، علایم تجاری و طرحهای صنعتی مصوب ۱۳۸۶ ثبت کشفیات از حیطه اختراع خارج می‌باشد به نظر می‌رسد استفاده جدید از اختراع ثبت شده در حیطه کشفیّات می‌باشد و غیرقابل ثبت است ‌بنابرین‏ شخص به صرف کشف روش جدید یا استفاده جدید از محصول یا فرآینده ثبت شد سابق نمی‌تواند تقاضای ثبت به عنوان اختراع را نماید.

 

اگر اکتشاف را به معنای کشف چیزهایی بدانیم که در جهان طبیعت وجود دارد بدیهی است که یک عمل اختراعی به حساب نمی‌آید، زیرا در یک عمل اختراعی از فعالیت فکری شخص مخترع در پدید آوردن یک اثر فنی جدید، بهره‌برداری شده است و این اثر با شناختن یک عنصر موجود در طبیعت، مانند عنصر اورانیوم تفاوت دارد.[۴۵]

 

بند هفتم: اقسام نقض

 

از یک منظر می‌توان با در نظر گرفتن فاعل نقض را تقسیم نمود که به دو دسته نقض مستقیم و نقض غیرمستقیم تقسیم می‌شود و در تعریف نقض مستقیم گفته شده که نقض مستقیم نقضی است که کسی بدون مجوز از مالک حق اختراع مبادرت به ساخت محصول، استفاده، فروش، پیشنهاد فروش یا واردات آن بنماید.[۴۶]

 

و در نقض غیرمستقیم گفته شده که شخصی بی‌آنکه خود مستقیماً در انجام عمل نقض دخالت نماید شخص دیگری را ‌به این اعمال ترغیب و یا در نقض با او مشارکت می‌کند. که این تقسیم تحت عنوان انواع ناقض قابل بررسی است و انواع نقض با توجه به افعال‌های مرتبط با نقض تقسیم می‌شود.

 

نقض حق اختراع به نقض مقدماتی یا مستقیم، ثانویه یا غیرمستقیم و مشترک تقسیم‌بندی می‌شود. نقض اولیه که مرتبط با نقض مستقیم است شامل ساخت یا استفاده از ورقه اختراع است. نقض ثانویه یا غیرمستقیم مرتبط با معاملات تجاری با محصولات یا فرآیندهای ‌نقض کننده‌ای است که ممکن است توسط دیگری واقع شده باشند. نقض اشتراکی نیز در رابطه با عرضه ابزار به دیگری ‌به این منظور که دیگران را قادر به نقض نماید می‌باشد. در قانون اختراعات ایران اقسام نقض پیش‌بینی نشده است.

 

الف) نقض مستقیم

 

در نقض مستقیم دارنده ورقه اختراع باید اثبات نماید که ناقض به حقوق مسلم و قانونی وی تجاوز نموده است. حقوق اولیه دارنده حق اختراع در بند الف ماده ۱۵ قانون ثبت اختراعات، علایم تجاری و طرحهای صنعتی مصوب ۱۳۸۶ بیان شده است. این حقوق بسته ‌به این‌که ورقه اختراع برای یک محصول است یا یک فرایند یا محصولی که مستقیماً از یک فرایند حاصل شده متفاوت است.

 

الف -۱) نقض مستقیم فرآورده

 

عبارت است از ساخت، فر وش و عرضه برای فروش، استفاده، واردات کالا یا نگهداری آن است. در تمام موارد فوق عمل شخص ناقض مستقیماً بر اختراع تأثیرگذار است یعنی خود فعل ناقض، بدون نیاز به عمل دیگری نقض کننده است.

 

ساخت محصول زمانی که محصول ساخته شده حاوی تمام ویژگی‌های اساسی ادعا شده باشد نقض مستقیم محسوب می‌شود. ‌بنابرین‏ در مواردی که ناقض اقدام به ساخت محصول می‌کند. باید محصول ساخته شده دقیقاً مشابه محصول اختراعی باشد و باید همان کارکردهای محصول اختراعی را داشته باشد تا مشمول نقض حق ساخت دارنده حق گردد.

 

در سایر مواردی که در آن ها فعل ناقض عبارت از فروش محصول یا عرضه آن برای فروش یا استفاده یا واردات یا نگهداری آن می‌باشد برای تحقق نقض مستقیم صرف انجام اعمال فوق توسط وی کافی است. ‌بنابرین‏ همین که او برای مثال محصول اختراعی را ‌نگهداری نماید ناقض مستقیم است.

 

قانون ثبت اختراعات، علایم تجاری و طرح‌های صنعتی سال ۱۳۸۶ تصریحی به نقض مستقیم محصول نکرده است. این قانون در قسمت اول جزء ۱ ماده ۱۵ در خصوص اختراع فرآورده؛ ساخت، صادرات و واردات، عرضه برای فروش، فروش و استفاده از فرآورده در قسمت دوم و ذخیره به قصد عرضه برای فروش، فروش یا استفاده از فرآورده را برشمرده است که به نظر می‌رسد با لحاظ ماده ۶۰ همین قانون می‌توان نقض موارد مذکور را نقض مستقیم محصول اختراعی لحاظ کرد. زیرا در همه موارد مذکور فعل نقض توسط ناقض بدون نیاز به هیچ عمل دیگری تحقق می‌یابد و صرف انجام اعمال مذکور مستقیماً ‌نقض کننده حق اختراع مالک می‌باشد.[۴۷]

 

الف -۲) نقض مستقیم فرایند:

 

نقض فرایند عبارت است از استفاده، عرضه برای استفاده، فروش و عرضه برای فروش و واردات هر محصولی که مستقیماً از طریق آن فرایند حاصل شد. یا نگهداری آن محصول است. یک فرایند همانند نحوه تولید زمانی که فرایند خارج اعمال می‌شود مستقیماً نقض می‌شود.

 

همچنین نقض یک فرایند اختراعی عبارت است از انجام هر یک از اعمالی که باعث نقض محصول انتراعی می‌باشد در رابطه با محصولاتی که مستقیماً از طریق آن فرایند حاصل شده‌اند.[۴۸]

 

در فرایند اختراعی محصول باید بدون هیچ واسطه‌ای و مستقیماً از فرایند اختراعی حاصل شده باشد.

 

زمانی که یک محصول از فرایند اختراعی حاصل می‌شود، اگر محصول نتیجه‌ای از مراحل اساسی باشد که خارج از فرایند قرار می‌گیرد، محصول، محصول اقتباسی از فرایند لحاظ نمی‌شود بلکه محصولات جدیدی است که حمایت اختراعی جداگانه‌ای را می‌طلبند. در واقع اگر دارنده حق اختراع اجازه نظارت بر چنین محصولاتی را داشته باشد حیطه انحصاری او به خارج از محدوده حمایتی اظهار شده در اظهارنامه حق اختراع گسترده می‌شود.[۴۹]

 

قانون اختراعات ۱۳۸۶ ایران در قسمت دوم جزء ۲ بند الف ماده ۱۵ مقرر می‌دارد؛ انجام هر یک از موارد مندرج در جزء (۱) بند (الف) این ماده در خصوص کالاهایی که مستقیماً از طریق این فرایند به دست می‌آیند. بدین ترتیب ‌به این ماده و لحاظ ماده ۶۰ همین قانون موارد نقض مستقیم حق اختراع در خصوص فرایند عبارت است؛ ساخت، صادرات و واردات، عرضه برای فروش، فروش و استفاده از فرآورده و همچنین ذخیره به قصد عرضه برای فروش، فروش یا استفاده‌ای که مستقیماً از فرایند حاصل می‌شود.

طرح های تحقیقاتی و پایان نامه ها | بند سوم : خسارات مشترک – 10

-از آنجا که در راستای تعمیر کشتی، معمولا قطعات نو که طبعا نسبت به قطعات کهنه و مستعمل کشتی ارزش بیشتری دارند در کشتی به کار برده می شود، بیمه گذار از این وضعیت منتفع شده و بخشی از خسارات او که ناشی از فرسودگی و استهلاک معمولی کشتی است(نه سانحه دریایی)نیز جبران می شود.در این مورد، بیمه گر می- تواند با توجه به حکم فوق و در صورتی که خلاف آن در بیمه نامه شرط نشده باشد بخشی از ارزش قطعات را از مبلغ بیمه قابل پرداخت به بیمه گذار کسر کند.

 

ب-در صورتی که فقط بخشی از صدمات وارده به کشتی تعمیر شود، بیمه گذار مستحق دریافت هزینه متعارف تعمیرات انجام شده و دریافت کسر قیمت متعارف ناشی از صدمات تعمیر نشده است مشروط به اینکه جمع این مبالغ از هزینه تعمیر کل صدمات وارده که با شرایط مذکور در بالا، قابل محاسبه است بیشتر نباشد(بند ۲ ماده ۶۹).نکته ای که در اینجا ذکر آن ضروری است تفاوت بین خسارت خاص یا جزئی و هزینه خاص است.به موجب بند ۲ ماده ۶۴ قانون بیمه دریایی انگلیس هزینه هایی که به وسیله یا از طرف بیمه گذار برای ایمنی یا محافظت از موضوع بیمه تقبل شده است ، غیر از خسارت مشترک و هزینه های نجات، هزینه های خاص نامیده می شود. هزینه های خاص جزء خسارات خاص نیستندچه همان‌ طور که گفته شد خسارت خاص به معنای صدمات و نقایصی است که در اثر تصادم، متوجه کشتی شده است در حالی که هزینه خاص، در برنده مبالغی است که به تعبیر قانون برای تامین سلامت و محافظت از کشتی پرداخت شده است.‌بنابرین‏ هزینه های متعارف یدک کردن کشتی مصدوم از محل تصادم به بندر محل تعمیر یا حوضچه خشک و دستمزد خدمه ای که در دوره تعمیر کشتی باید در آن حضور داشته باشند را می توان از صنف این هزینه ها دانست.مصداق روشن هزینه های خاص مخارجی است که به موجب شرط تقلیل یا جلوگیری از خسارت ۳ که در بیمه نامه های دریایی ذکر می شود پرداخت می‌گردد. مقصود از این شرط این است که بیمه گذار یا نماینده او می‌توانند هر گونه هزینه ای را برای جلوگیری از وقوع خسارت و یا گسترش آن پرداخت کنند و بیمه گر موظف است هزینه های پرداخت شده را بدون اینکه از مبلغ خسارت که حداکثر معادل مبلغ[۱۲۲] در ماده ۱۱-۱۷۲ قانون بیمه های فرانسه، این هزینه ها شناسایی شده اند:

 

بیمه است کسر کند، جبران کند.البته لازم است که هزینه های مذکور به طور معقول تقبل شود و ملاک آن این است که ببینیم آیا در صورتی که کشتی پوشش بیمه نداشته باشد، چنان مخارجی معمولا پرداخت می شود؟

 

تعهد بیمه گر به جبران هزینه های خاص اعم از آن است که این هزینه ها به نتیجه مثبت منتهی شود یا بی ثمر باقی بماند.[۱۲۳] برای مثال اگر کشتی مشمول بیمه بدنه با کشتی دیگری برخورد کند و مالک آن در پی سانحه، برای جلوگیری از وقوع خسارت کلی، مخارجی را برای استفاده از یدک کشها به منظور شناور نگهداشتن کشتی بپردازد ولی در نهایت کشتی غرق شود، بیمه گر ملزم است هم معادل مبلغ بیمه را به عنوان خسارت کلی بپردازد و هم هزینه های صرف شده را که در واقع تکمیل کننده قرارداد بیمه محسوب می شود به بیمه گذار تادیه کند (بند ۱ ماده ۷۸)البته باید متذکر شد که به موجب این شرط نمی توان خسارت مشترک و سهمیه هایی که در ارتباط با آن پرداخت شده است، هزینه پرداخت شده بابت پاداش نجات دریایی همچنین مخارجی که برای تقلیل یا جلوگیری از خسارتی که مشمول بیمه نیست یا مخاطره موجب آن تحت پوشش بیمه قرار ندارد را از بیمه گر کشتی وصول کرد.(بندهای ۲ و ۳ ماده ۷۸)

 

همان‌ طور که در این شماره و شماره قبل گذشت، شناسایی خسارتهایی که در اثر تلف کلی یا جزیی به کشتی وارد می شود و ارزیابی حدود جبران آن، شقوق مختلفی را در برمی گیرد اما در قانون بیمه ایران فقط ماده ۱۹ که مبین حدود مسئولیت بیمه گر (۱)-به موجب ماده ۱۵ قانون بیمه ایران بیمه گذار باید برای جلوگیری از خسارت، مراقبتی را که عادتا هر کس از مال خود می کند نسبت به موضوع بیمه نیز بنماید و در صورت نزدیک شدن حادثه یا وقوع آن، اقداماتی را که برای جلوگیری از سرایت و توسعه خسارت لازم است به عمل آورد…مخارجی که بیمه گذار برای جلوگیری از توسعه خسارت می کند به فرض که منتج به نتیجه نشود به عهده بیمه گر خواهد بود…’.در حقوق بیمه دریایی انگلیس، این شرط تنها در فرضی که در قرارداد بیمه گنجانده شود مؤثر خواهد بود و به تعبیری، مبنای الزام آور بودن آن تراضی است نه حکم قانون.

 

است به مسایل اصلی مطروح مربوط می شود.به موجب این ماده مسئولیت بیمه گر عبارت است از تفاوت قیمت مال بیمه شده بلافاصله قبل از وقوع حادثه با قیمت باقیمانده آن بلافاصله بعد از حادثه…در هر صورت حداکثر مسئولیت بیمه گر از مبلغ بیمه شده تجاوز نخواهد کرد.

 

چنانچه ملاحظه می شود حکم ماده، کلی است و بسیاری از مطالب پیش گفته را شامل نمی شود و حتی قیمت مورد نظر قانون اصولا ناظر به بیمه نامه ای است که در آن، بهای مال ذکر شده است و ‌در مورد بیمه های دریایی باید با تفسیر آن بدین ترتیب که قیمت توافق شده نیز در حکم قیمت مال(قابل بیمه شدن)است، بیمه نامه های ارزش گذاری نشده را نیز مشمول ماده دانست.(صادقی نشاط,۱۳۷۰,ص ۱۸۲)با توجه ‌به این وضعیت، در بیمه نامه های دریایی تحت حکومت قانون بیمه ایران، به منظور پر کردن خلا قابل توجه قانون، بسیاری از احکام مربوط که مبتنی بر عرف مسلم بیمه دریایی است و حجم عمده ای از آن در قانون بیمه دریایی انگلیس مقدر شده است گنجانده می شود.

 

بند سوم : خسارات مشترک

 

بیمه گر بدنه با شرایطی ملزم به پرداخت خسارت‌های مشترک دریایی[۱۲۴] یا سهمیه متناسب بیمه گذار در پرداخت این زیان است.در اینجا نیز ضابطه اساسی مسئولیت بیمه گر این است که زیان‌های ناشی از عمل مربوط به خسارت مشترک، برای جلوگیری از وقوع مخاطره تحت پوشش بیمه(مانند تصادم انجام شده باشد مگر اینکه بیمه نامه خلاف این نکته را مقرر کند؛حکمی که صراحتا در بند ۶ ماده ۶۶ قانون بیمه دریایی انگلیس بیان شده است. مسئولیت بیمه گر نسبت ‌به این گونه خسارت‌ها را می توان از دو دیدگاه مطرح کرد:

 

الف-با رعایت شرط صریح بیمه نامه، در صورتی که به منظور رفع مخاطره و حفظ سلامت عمومی کشتی و اموال موجود در آن به تشخیص فرمانده، صدمه ای به کشتی وارد شود، بیمه گذار(مالک کشتی)می‌تواند بدون لزوم مراجعه به سایر اشخاص ذی نفع از تفدیه، برای دریافت تمام خسارت خود به بیمه گر رجوع کند اما اگر در همین فرض، هزینه ای از جانب بیمه گذار پرداخت شود، بیمه گر فقط مسوول آن بخش از این هزینه است که نهایتاً برعهده بیمه گذار قرار می‌گیرد.(بند ۴ ماده ۶۶) به عبارت دیگر، بیمه گذار برای وصول سهمیه های صاحبان کالا در خسارت مشترک، باید به خود آن ها یا به بیمه گران کالاها رجوع کند.